۱۳۹۲ مرداد ۲۰, یکشنبه

ای کر...... به قول خودشان شهر کریمان
ازت متنفرم، متنفر، متنفر تا حالا این لغت رو به کار نبرده بودم
همه می گن تجربه ایی، من نمی خوام تجربه کسب کنم، می فهمی!
از سکوتت بیزارم، مردم افسرده ت رو دوست ندارم، کی می گه  مهمون نوازند
من فقط چتر باز دیدم و بس!
تو مملو از آدم هایی هستی که برای یک پست کوچک، یک حقوق کوچک با تمام وجود زیر آب بهترین دوستاشون رو می زنن !
همه جای ایران،  با پارتی پیش می ری ولی این جا، تنها مکانی یه که بی پارتی هیچ چیز، پیش نمی ره  !
 اگه آزمونی  برگزار شه نتیجه اش مهم نیست، توجایی می افتی  که زورت می رسه!
اگه در شرایط بحرانی باشی و نتونی همه ی حواس، امکانات و .... به کار ببری، پرتاب می شی  درست وسط محله ی لیان شامپو
 پدرت، مادرت کاره ایی باشند، پرچم ت همیشه  بالاست
اساتید دانشگاه برگه ی دانشجو رو صحیح نمی کنن، خیلی خونسرد سر کلاس، جلوی گوش های سالادی بچه ها می گن :" آقای فلانی! خانوم فلانی! نگران نباشین پستت تون توی نمره تون تاثیر داره!"
بعضی اساتید هم به همه یک دست نمره می دن، اون وقت مامانم می گه "چرا دیگه درس نمی خونی" من برای چی باید درس بخونم وقتی می دونم نمره فلان درسم قراره چند بشه!
این جا صداقت به معنی حماقته! اگر تو اعتراف کوچکی کنی در هر زمینه ایی چه درسی، چه کاریی، استادت ، کانون وکلا و..همه مثل پتک با همون سادگی ت خردت می کنن
 آدم بعد از یک مدت تبدیل به گرگ افسرده ایی می شه که می خواد همه رو ب دره البته اگر حالش رو داشته باشه 
همه ی این ها هم ریشه از تنبلی مردم این ناحیه داره 
چون حال ندارن کار کنن، تحقیق کنن، پرونده ها رو از روش علمی و اصولی پیش ببرن، سعی می کنن راه میون بر بزنن، پارتی پیدا کنن، دورت بزنن، زیر آب بزنن از حرف های خودت علیه خودت استفاده کنن و.....
حالا بگین ملت خون گرمی دارن، نه عزیزم من بد بین نیستم دارن آمارت رو می گیرن، خیلی زود راپورتت رو می دن!، این جا همه آنتن ن اصلن فرق نمی کنه برای کی کار بکنن بالاخره راپورتی توی جیب می ذارن، خدا رو چه دیدی بالاخره شاید به کار اومد


هیچ نظری موجود نیست: